انتخاب اندازه تصویر:
انتخاب جنس تصویر:
درباره انواع چاپ
ونسان ون گوگ
هلندی، 1853-1890
وینسنت ویلم ون گوگ نقاش پسامپرسیونیست هلندی بود که پس از مرگ به یکی از مشهورترین و تاثیرگذارترین چهره ها در تاریخ هنر غرب تبدیل شد. او در یک دهه حدود 2100 اثر هنری از جمله حدود 860 نقاشی رنگ روغن خلق کرد که بیشتر آنها مربوط به دو سال آخر زندگی او هستند. آنها شامل مناظر، طبیعت بی جان، پرتره و خودنگاره هستند و با رنگ های جسورانه و قلم مو های دراماتیک، تکانشی و رسا مشخص می شوند که به پایه های هنر مدرن کمک کردند. او از نظر تجاری موفق نبود و خودکشی او در 37 سالگی پس از سالها بیماری روانی، افسردگی و فقر رخ داد.
ون گوگ که در خانواده ای از طبقه متوسط به بالا متولد شد، در کودکی نقاشی می کشید و جدی، ساکت و متفکر بود. در جوانی به عنوان دلال آثار هنری کار می کرد و اغلب در سفر بود، اما پس از انتقال به لندن دچار افسردگی شد. او به مذهب روی آورد و مدتی را به عنوان مبلغ پروتستان در جنوب بلژیک گذراند. او قبل از شروع نقاشی در سال 1881، در حالی که با پدر و مادرش به خانه بازگشته بود، در سلامتی و تنهایی به سر می برد. برادر کوچکترش تئو از او حمایت مالی کرد و آن دو مکاتبات طولانی از طریق نامه داشتند. آثار اولیه او، عمدتاً طبیعت بی جان و به تصویر کشیدن کارگران دهقان، دارای نشانه های اندکی از رنگ زنده است که آثار بعدی او را متمایز می کند. در سال 1886، او به پاریس نقل مکان کرد، جایی که با اعضای آوانگارد، از جمله امیل برنارد و پل گوگن، که علیه حساسیت امپرسیونیستی واکنش نشان می دادند، ملاقات کرد. همانطور که کارش پیشرفت کرد، رویکرد جدیدی به طبیعت بی جان و مناظر محلی ایجاد کرد. رنگهای نقاشیهای او با توسعه سبکی که به طور کامل در طول اقامتش در آرل در جنوب فرانسه در سال 1888 محقق شد، روشنتر شد.
ون گوگ از اپیزودهای روان پریشی و هذیان رنج می برد و با اینکه نگران ثبات روانی خود بود، اغلب از سلامت جسمانی خود غافل بود، درست غذا نمی خورد و زیاد مشروب می نوشید. دوستی او با گوگن پس از رویارویی با تیغ به پایان رسید، زمانی که او با عصبانیت بخشی از گوش چپ خود را برید. او مدتی را در بیمارستان های روانی گذراند، از جمله دوره ای را در سن رمی. پس از اینکه خود را ترخیص کرد و به Auberge Ravoux در Auvers-sur-Oise در نزدیکی پاریس نقل مکان کرد، تحت مراقبت پزشک هومیوپاتی پل گشه قرار گرفت. افسردگی او ادامه یافت و در 27 ژوئیه 1890، ون گوگ با یک هفت تیر Lefaucheux به قفسه سینه خود شلیک کرد. دو روز بعد بر اثر شدت جراحات جان باخت.
ون گوگ در طول زندگی خود ناموفق بود و او را دیوانه و شکست خورده می دانستند. او پس از خودکشی به شهرت رسید و در تصورات عمومی به عنوان یک نابغه نادرست وجود دارد، هنرمندی که «جایی که گفتمانها درباره جنون و خلاقیت به هم نزدیک میشوند». شهرت او در اوایل قرن بیستم شروع شد، زیرا عناصر سبک نقاشی او توسط فووها و اکسپرسیونیست های آلمانی گنجانده شد. او در دهههای بعد به موفقیتهای گستردهای در زمینه انتقادی، تجاری و مردمی دست یافت و از او به عنوان یک نقاش مهم اما تراژیک یاد میشود که شخصیت آشفتهاش نشاندهنده ایدهآل رمانتیک هنرمند شکنجهشده است. امروزه، آثار ون گوگ جزو گرانترین نقاشیهای جهان هستند که تا به حال فروخته شدهاند و میراث او توسط موزهای به نام او، موزه ون گوگ در آمستردام، که بزرگترین مجموعه جهان از نقاشیها و طراحیهای او را در خود جای داده است، گرامی داشته میشود.
ونسان ون گوگ
هلندی، 1853-1890
وینسنت ویلم ون گوگ نقاش پسامپرسیونیست هلندی بود که پس از مرگ به یکی از مشهورترین و تاثیرگذارترین چهره ها در تاریخ هنر غرب تبدیل شد. او در یک دهه حدود 2100 اثر هنری از جمله حدود 860 نقاشی رنگ روغن خلق کرد که بیشتر آنها مربوط به دو سال آخر زندگی او هستند. آنها شامل مناظر، طبیعت بی جان، پرتره و خودنگاره هستند و با رنگ های جسورانه و قلم مو های دراماتیک، تکانشی و رسا مشخص می شوند که به پایه های هنر مدرن کمک کردند. او از نظر تجاری موفق نبود و خودکشی او در 37 سالگی پس از سالها بیماری روانی، افسردگی و فقر رخ داد.
ون گوگ که در خانواده ای از طبقه متوسط به بالا متولد شد، در کودکی نقاشی می کشید و جدی، ساکت و متفکر بود. در جوانی به عنوان دلال آثار هنری کار می کرد و اغلب در سفر بود، اما پس از انتقال به لندن دچار افسردگی شد. او به مذهب روی آورد و مدتی را به عنوان مبلغ پروتستان در جنوب بلژیک گذراند. او قبل از شروع نقاشی در سال 1881، در حالی که با پدر و مادرش به خانه بازگشته بود، در سلامتی و تنهایی به سر می برد. برادر کوچکترش تئو از او حمایت مالی کرد و آن دو مکاتبات طولانی از طریق نامه داشتند. آثار اولیه او، عمدتاً طبیعت بی جان و به تصویر کشیدن کارگران دهقان، دارای نشانه های اندکی از رنگ زنده است که آثار بعدی او را متمایز می کند. در سال 1886، او به پاریس نقل مکان کرد، جایی که با اعضای آوانگارد، از جمله امیل برنارد و پل گوگن، که علیه حساسیت امپرسیونیستی واکنش نشان می دادند، ملاقات کرد. همانطور که کارش پیشرفت کرد، رویکرد جدیدی به طبیعت بی جان و مناظر محلی ایجاد کرد. رنگهای نقاشیهای او با توسعه سبکی که به طور کامل در طول اقامتش در آرل در جنوب فرانسه در سال 1888 محقق شد، روشنتر شد.
ون گوگ از اپیزودهای روان پریشی و هذیان رنج می برد و با اینکه نگران ثبات روانی خود بود، اغلب از سلامت جسمانی خود غافل بود، درست غذا نمی خورد و زیاد مشروب می نوشید. دوستی او با گوگن پس از رویارویی با تیغ به پایان رسید، زمانی که او با عصبانیت بخشی از گوش چپ خود را برید. او مدتی را در بیمارستان های روانی گذراند، از جمله دوره ای را در سن رمی. پس از اینکه خود را ترخیص کرد و به Auberge Ravoux در Auvers-sur-Oise در نزدیکی پاریس نقل مکان کرد، تحت مراقبت پزشک هومیوپاتی پل گشه قرار گرفت. افسردگی او ادامه یافت و در 27 ژوئیه 1890، ون گوگ با یک هفت تیر Lefaucheux به قفسه سینه خود شلیک کرد. دو روز بعد بر اثر شدت جراحات جان باخت.
ون گوگ در طول زندگی خود ناموفق بود و او را دیوانه و شکست خورده می دانستند. او پس از خودکشی به شهرت رسید و در تصورات عمومی به عنوان یک نابغه نادرست وجود دارد، هنرمندی که «جایی که گفتمانها درباره جنون و خلاقیت به هم نزدیک میشوند». شهرت او در اوایل قرن بیستم شروع شد، زیرا عناصر سبک نقاشی او توسط فووها و اکسپرسیونیست های آلمانی گنجانده شد. او در دهههای بعد به موفقیتهای گستردهای در زمینه انتقادی، تجاری و مردمی دست یافت و از او به عنوان یک نقاش مهم اما تراژیک یاد میشود که شخصیت آشفتهاش نشاندهنده ایدهآل رمانتیک هنرمند شکنجهشده است. امروزه، آثار ون گوگ جزو گرانترین نقاشیهای جهان هستند که تا به حال فروخته شدهاند و میراث او توسط موزهای به نام او، موزه ون گوگ در آمستردام، که بزرگترین مجموعه جهان از نقاشیها و طراحیهای او را در خود جای داده است، گرامی داشته میشود.